برجام علی رغم فراز و نشیبهای زیاد در طول سالهای گذشته و با وجود خروج واشنگتن از این توافق در دوره دولت ترامپ، همچنان پابرجاست و این موضوع نشان می دهد که این قرارداد از اهمیت چندجانبه در حوزه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی نه تنها برای امضاکنندگان آن بلکه برای جامعه جهانی برخوردار است.
شاید در تجزیه و تحلیل برجام بتوان گفت که این قرارداد از دو قسمت تشکیل شده بود: بخش اول چیزی که امضاء شد و به تصویب شورای امنیت رسید که به نوعی جسم برجام بود. قسمت دوم لابی های پشت پرده جهت امضای برجام بود. شاید به تعبیری روح برجام آنجا دیده می شد!
در واقع جائی که هیچ تعهدی روی کاغذ داده نشده بود. در پشت پرده ، همه کشورهای درگیر، در پی منافع اقتصادی حاصل از امضاء برجام بودند که آمریکا مهمترین عضو این مجموعه محسوب می شد.
حاشیه های برجام !
در روزهای آخر بود که فرانسه شروع به بهانه گیری کرد. گویی فرانسه در بازی های اقتصادی پشت دچار ضعف شده بود.
در این میان روسیه هم بی تفاوت بود و وزیر خارجه آن حتی روز آخر، زودتر از همه، محل مذاکرات را ترک کرد و حتی در عکس یادگاری دسته جمعی غیبت داشت که بعدا علت این موضوع مشخص شد.
قرار بر این بود که آمریکا در نفت و پتروشیمی و خودروسازی وارد ایران شود. گذشته از آن صحبت هایی مبنی بر ورود شرکت فورد به پارس خودرو نیز وجود داشت که این موضوع تقریبا قطعی شد.
شرکت جنرال موتورز آمریکا هم که پیش از انقلاب با پارس خودرو کار می کرد قرار بود به ایران خودرو برود.
به این منظور حتی زمینی به مساحت ۶۰۰ هکتار اطراف یزد برای راه اندازی کارخانه جدید خرید و گذشته از آن بازدید یک هفته ای از ایرانخودرو داشتند.
به این ترتیب برجام به امضا رسید و تا سه ماه اول همه چیز طبق برنامه داشت پیش می رفت و تیمهای اقتصادی گوناگون از شرکتهای آمریکایی و اروپایی به ایران می آمدند.
در همین روزها بود که ناگهان مقام معظم رهبری در یک سخنرانی اعلام کرد که آمریکا حق ورود به اقتصاد ایران را ندارد.
درست در همین روزها بود که همه چیز بهم ریخت و هیچ تضمین و تعهدی هم بر روی کاغذ وجود نداشت. با دستور مقام معظم رهبری دست آمریکا از منافع اقتصادی برجام خالی ماند.
چون دولت اوباما برجام را امضاء کرده بود، نتوانست در ظاهر زیر آن بزند یا منکر شود اما اجازه اتصال ایران به بانک های جهانی را تعلیق کرد و برخورد مناسب را به دولت بعد از خود سپرد.
به تعبیری می توان گفت که در حقیقت روح برجام را ابتدا ایران نقض کرد نه آمریکا. یعنی همان چیزی که ترامپ بر آن تاکید دارد، چیزهایی که دولت اوباما حاضر به بیان آن نشد! زیرا باید اعتراف می کرد که در این رابطه کلاه گشادی سرش رفته است، اما برخورد با ایران را به دولت بعد واگذار کرد.
شاید اگر هیلاری کلینتون انتخاب می شد، قرار بود سراغ بحث فناوری موشکی برود، اما ترامپ هیچ ابائی از این نداشت که بگوید سرمان کلاه رفته است ، به همین خاطر به پاره کردن برجام اصرار داشت و در نهایت اینکار را انجام داد.
می توان گفت که اگر آمریکائی ها از منافع اقتصادی برجام بهره مند می شدند حداقل بیست سال پیشرفت اقتصادی ایران با ضریب رشد دو رقمی تضمین می گردید! اما پیشگیری از ورود شرکت های آمریکایی به ایران سبب مسائل امروز گردید.
سکوت آن زمان روسیه، دقیقا به خاطر همین بود که بازی را آنها برای ایران طراحی کرده بودند و حاکمیت نزدیک به فروپاشی بود. به موضوع نفت در برابر غذا ، نزدیک شده بودیم.
در ابتدا نگاه مقام معظم رهبری به برجام در حد تنفسی برای حاکمیت و به دست آوردن پولهای بلوکه شده بود.
شاید سر ایران در برجام کلاه نرفت و بهترین اتفاق ممکن بود ، اما هرگز گمان نمی کردند به آدمی مثل ترامپ برخورد کنند که این تنفس را به تنگی نفس تبدیل کند. ️ترامپ در این چند وقت آنقدر تیم سیاست خارجی و امنیتی خود را تغییر داد تا به سیستمی همگن و موافق خروج آمریکا از برجام رسید و به علت عدم بهره برداری اقتصادی آمریکا از برجام، افکار عمومی آمریکا همراهش شد.
در آمریکا نیز جهت حفظ پرستیژ بین المللی ، مخالفان زیادی برای خروج از برجام وجود داشت. ️اعتقادها بر این بود که فشارها از جای دیگر وارد شده و برجام حفظ شود اما ترامپ به این چیزها اهمیت نداد و دقیقا مانند تاجری بی رحم عمل کرد.
حالا شاید به تعبیری بتوان گفت مسئول فرصت سوزی برجام و ضرر و زیان سنگین اقتصادی به کشور حاکمیت می باشد که برای او منافع اقتصادی چین و روسیه بر منافع اقتصادی ایران دارای اولویت است.
حسن غلامی/اندیشکده ایرانگرد