قصه شکار روباه توسط آقا محمدخان قاجار، درس عجیب مدیریتی برای دولتمردان و حاکمان طول تاریخ بوده است…
همانطور که میدانید شکار روباه توسط آقا محمدخان قاجار، بهگونه خاصی صورت میگرفت… او آنقدر به دنبال روباه با اسب میرفت که روباه را از خستگی روی زمین میافتاد… سپس یک زنگوله گردن او میانداخت… و بعد رهایش مینمود… (بدون هیچ آسیبی به روباه…)
وقتی علت این مدل شکار را از وی میپرسیدند در پاسخ میگفت:
روباه هم که باشد با همه فریبکاریاش…
🦊 دیگر نمیتواند شکار کند، چون صدای زنگوله شکار را فراری میداد…
بنابراین گرسنه میماند…
🦊 صدای زنگوله جفتش را هم فراری میدهد، پس تنها میماند…
🦊 در این روش شکار روباه از همه بدتر صدای زنگوله، خود روباه را هم آشفته میکند…
آرامش او را هم میگیرد…
…این همان درسی است که آقا محمدخان قاجار، میخواست به همه پادشاهان، حاکمان و دولتمردان عالم بدهد…
او میگوید اگر روباه مکار عالم که باشی… شاید بتوانی مردم را فریب دهی ولی مردم خطاهای حکمرانی را مانند زنگولهای بر گردن او میآویزند…
🦊 حکمران دیگر نمیتواند نزد اذهان عمومی وعده دروغ بدهد، پس سخنانش قابل قبول نمیباشد. اعتماد عمومی را از دست خواهد داد، یعنی مقبولیت خود را از دست میدهد…
🦊 صدای زنگوله خطاهای حکمرانی، یاران و همپیمانانش را فراری میدهد…پس تنها میشود و توهم دیکتاتوری برمیدارد… و خود را مقدس و از جانب خدا معرفی میکند…و یا موهبت الهی… و تنهاتر از همیشه میشود…
🦊 از همه بدتر صدای زنگوله خطاهای حکمرانی، خود حکمران را هم آشفته میکند… آرامش خود را از دست داده و آشفتگی باعث بروز خطاهای متعددی میگردد…
توسعه فقر و فساد، اختلاس وسوء مدیریت… در سیستم حکمرانی و دولتمردان، بیداد میکند…
و این یعنی از دست رفتن مشروعیت حکمرانی، نزد مردم…
این همان زمانی است که مردم متوجه میشوند که دیگر، این حکمرانی را نمیخواهند…
میفهمند که چه چیز را نمیخواهند…
و این، نقطه شروع تغییر و تحولات سریع در جامعه است… که معمولاً با رویکرد و خاستگاه فرهنگی شروع میشود…
با شکار روباه گویی صدای زنگوله هر روز بیشتر شده و تنفر نسبت به حکمران و دولتمردان زیادتر میشود…
گاهی اوقات حتی لباس حکمران نیز برای مردم نقش زنگوله روباه را بازی میکند… مثلاً لباس روحانیت مسیحی، کشیشها بعد از رنسانس برای مردم همان زنگوله روباه بود… دیگر نه حرمتی داشت…. و نه اعتباری…
حتی کلیساها نیز در ذهن مردم همان زنگوله روباه شد… تا حرفی از دین میآمد صدای زنگوله روباه شنیده میشد…
تاج و تخت و سلطنت شاهان… همان زنگوله روباه شد…
پرچم و لباس فرم داعش و یا مدل خلیفه طالبان که آن هم شد، زنگوله روباه…
و چه بسیار زنگولههای روباه که در طول تاریخ توسط خود حاکمان و دولتمردان، به صدا درآمدند و باعث رشد و توسعه تفکری انسانها و جوامع بشری شدند…
شاید برهمه حاکمان عالم (غرب و شرق، آمریکا و اروپا، روسیه و چین و… با هر دین و مذهبی…) واجب است، درس شکار روباه آقا محمدخان قاجار را به خاطر داشته باشند…تا زنگوله روباه به آنها آویخته نگردد… چون هیچ گریزی از آن نخواهد بود…
این همان تذکر تاریخی امام خمینی(ره) به آقای شاه بود… که فرمودند آقای شاه من شما را نصیحت میکنم…
🦊 صدای زنگوله روباه…
این همان تذکرات و فرمایشات مقام معظم رهبری امام خامنهای به دولتمردان آمریکا، اسرائیل و اروپا است…
🦊 صدای زنگوله روباه…
تاریخ معلم انسانهاست…
فروردین ماه 1401… شروع قرن پانزدهم
اندیشکده ایرانگرد/امیررضا هادی
1 دیدگاه
پ ب
حالا این آفا محمد خان نمیتونسته از روباه زبان بسته استفاده نکنه یه جور دیگه درس بده عجب نفهمی بوده