فراروانشناسی یا ” parapsychology” یکی از رشتههای بحثبرانگیز در علم است که به مطالعه پدیدههای [فر]روانی و به عبارتی فراتر از تواناییهای طبیعی انسان میپردازد که از طریق روشهای علمی معمول قابل اثبات نیستند. در حالی که بسیاری از دانشمندان فراروانشناسی را به عنوان یک علم نمیپذیرند و آن را در حوزه شبهعلم قرار میدهند، تعداد زیادی از محققان و علاقهمندان مصرانه به دنبال شواهد و توضیحات علمی برای این پدیدهها هستند؛ زیرا معتقدند این شیوه های فراشخصی ارتباطی ظرفیتهای انسانی را گسترش داده و بر کیفیت زندگی و تصمیمات ما تاثیر زیادی میگذارند؛ از این رو احتیاج به تحقیق گستردهتری دارند. این همان مسئلهای است که باعث شده شرکتهای بزرگ با اهداف متعدد از یک طرف بر روی هوشمصنوعی و از طرف دیگر بر روی مسائلی که در فراروانشناسی بررسی میشود سرمایهگذاری کنند، زیرا آن را تلاشی میدانند که باعث میشود دغدغه همیشگی انسانها بابت کامل نبودن از بین برود. توان عقلی ما محدود است و هیچ کس نمی تواند انتخابی کاملاً عقلانی داشته باشد، ما با اطلاعات غیرقابل اطمینان، ظرفیت محدود ذهنمان برای کار کردن با آن اطلاعات و زمان و منابع کم برای تصمیمگیری رو به رو هستیم. انسان باید با فشار دائمی که از طرف عقلانیت محدودش تحمیل میشود مدارا کند و ما باید بپذیریم در این زمان، آموختن اینکه چگونه افراد میتوانند از مرزهای کنونی دانش عبور کرده و جهشهای شهودی داشته باشند که قاعده بازی را تغییر میدهد، امر کوچکی نیست. به عنوان مثال، در سال 2009 مشخص شد که سالهاست روسها بر روی تحقیقات [فرا]روانی فوق سری و محرمانه با هزینه چند میلیون دلاری سرمایهگذاری کرده بودند که عمدتاً بر برنامههای نظامی و اطلاعاتی متمرکز بود. برخی نیز این پدیدهها را گواهی بر حقانیت آموزههای دینی مرتبط با آنها، اثبات روح و بقای روح پس از مرگ میدانند که دارای تبعات عظیمی برای مسیرِ جهانبینی، معنای زندگی و نظامهای اعتقادی آنهاست. با این حال و باتوجه به اهمیت این موضوعات، حتی یک برنامه واحد آموزشی در دانشگاههای ایران وجود ندارد و ما با تعدد منابعی در این رشته رو به رو هستیم که تشخیص اعتبار علمی آنها کار آسانی نیست. کتاب بحث در باب تجربه [فرا]روانی جزو معتبرترین کتابهایی است که در باب فرروانشناسی منتشر و توسط نشر شناسا ترجمه و به چاپ رسیده است. مطالعه این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا سفری آگاهانه در رشتهای آغاز کنید که اهمیت آن به مراتب بیشتر از کتب زرد و منابع کمی است که به آن اختصاص یافته است. از این رو، در این مقاله از ایرانگرد به بررسی فراروانشناسی، تاریخچه آن، انتقادات و نتایج تحقیقات در این زمینه پرداختهایم.
ما به تعادل گشودهتر و روشنفکرانهتری از جانب جامعه علمی نیاز داریم تا بتوانیم یک بررسی منصفانه و صادقانه از وضعیت حال حاضر فراروانشناسی داشته باشیم. بهویژه در کشور خودمان که علمزدگی بیش از جریان اصلی علم در غرب به چشم میخورد، تا با توجه دقيق به همه جوانب و اطلات کافی، در مورد این امور قضاوت کرده و ذهنمان را نسبت به فهم خودمان و چگونگی کارکرد جهان اطرافمان واقع بینانهتر شکل دهیم.
تاریخچه فراروانشناسی
فراروانشناسی به طور رسمی در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت، هرچند که داستانها و روایات در مورد پدیدههای فراطبیعی به تاریخ باستان برمیگردد. در آغاز آفرینش مردم برای مقابله با چیزهای نامعلوم و مخاطرات طبیعی به دنبال راههایی بودند که جهان با آنها مهربان باشد. از این رو، تفکری وابسته به سحر و جادو حکمفرمایی می کرد و همه به نیروهای فراطبیعی اعتقاد داشتند. هزاران سال بعد، دانش درباره دنیای طبیعی به آرامی پیشرفت کرد. به تدریج مفاهیم افسانهای و رازآمیز تکامل یافت و جای خود را به دو مقوله «طبیعی» و «فراطبیعی» داد. آنها مقولات «طبیعی» را مربوط به خواص ذاتی اشیا میدانستند و «فراطبیعی» را به نیروها و جهان روحانی نسبت میدادند که پاسخ مشخصی برای آن نداشتند و عمدتاً ذیل مکاتب مذهبی قرار میگرفت. تا اینکه انقلاب علمی اروپا بوسیله بیکن و دیگر فیلسوفان طبیعی مانند کوپرنیک،کپلر، گالیله، دکارت و نیوتن سرعت گرفت. این دانشمندان روش علمی را گسترش دادند و آن عقاید تعصبآمیز مذهبی در درک جهان طبیعی شروع به فروریختن کرد.
با این حال، آزمایشات مربوط به اثرات فراطبیعی پدیدهها در میان نخستین کاربردهای مطرح شده علوم تجربی جدید نیز وجود داشت. و در سال 1882 اولین سازمان علمی برای مطالعه آنها توسط انجمن تحقیقاتی روانی بریتانیا به منظور تحقیق در مورد پدیدههای [فرا]روانی مانند ارتباط با ارواح، تلهپاتی و پیشآگاهی (SPR) تاسیس شد که اعضای آن از دانشمندان و محققین دانشگاهی برجسته بودند. با اینهمه، پژوهشهای انجمن، شاخکهای منتقدین را که عموماً از دانشمندان آن زمان بودند تکان داد! چراکه به نظر میرسید این امور با آموزههای مادهانگاری که در آن روزگار در حال رواج یافتن بود، منافات داشت. اما پژوهشها ادامه یافت، تااینکه در سال 1920 جوزف راین (J.B. Rhine) اولین آزمایشگاه دانشگاهی را که بهطور ویژه وقف پژوهشهای فراروانشناسی شده بود، راهاندازی کرد. راین در دانشگاه دوک آمریکا اولین آزمایشات کنترلشده را در زمینه فراروانشناسی انجام داد و اصطلاح “ESP” (extra sensory perception)/ ادراک فراحسی را با انتشار کتابی به همین نام به جامعه علمی معرفی کرد. کتاب راین از این نظر که آغازگر عصر جدیدی بود، مورد تشویق و تحسین برخی قرار گرفت و آزمایشگاههای متعددی در دیگر دانشگاهها با روش او شروع به کار کردند. این برای اولین بار بود که تا آن زمان، جامعه علمی با تکرار شواهدی برای پدیدههای [فرا]روانی مواجه میشد که از طریق روشهای آزمایشگاهی جمعآوریشده بودند. این کتاب نشان داد که چگونه نتایج مربوط به تعدادی از بهترین آزمایشات فراروانشناسی را نمیتوان بهراحتی نادیده گرفت و اینچنین شد که فراروانشناسی در جامعه علمی تا حدی مقبولیت پیدا کرد. اما کمکم سروکله مقالات تحلیلی و انتقادی پیدا شد، و تقریباً تمام جنبههای مربوط به شرایط آزمایشگاهی و تکنیکهای ارزیابی به چالش کشیده شدند.
از همان ابتدا، بعضی دانشمندان مشهور نسبت به فراروانشناسی و پدیدههای [فرا]روانی دید بازی داشتند، اما برخی هم از همان ابتدا آنها را کنار میگذاشتند. برای مثال فیزیکدانی به نام هلمهولتز، به هیچکدام از امور فراروانشناختی باور نداشت و تاکید میکرد که حتي تجربههای شخصي خودش نمیتواند او را كاملاً نسبت به وجود این تجربیات متقاعدکند. در مقابل، فیزیکدانی به نام ولفگانگ پائوليِ و كارل گوستاو يونگ رسالههای مشترکی منتشر كردند كه ماحصل آنها تبیین وجود پدیدههای غیرعادی و [فرا]روانی بود که شامل ادعای همزمانی نیز میشد. یکی از پیشگامان این رشته، ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس آمریکایی بود که به طور جدی به مطالعه پدیدههای فراروانشناختی پرداخت. جیمز معتقد بود که این پدیدهها میتوانند شواهدی برای وجود جهان فراطبیعی باشند. فروید نیز معتقد بود كه تلهپاتی در روابط میان رواندرمانگر و بیمار ورود میکند و بسیار به پدیدههای [فرا]روان علاقهمند شده بود. وی در نامهای به دوستش نوشت که چرا ذهنش نسبت به این موضوعات تغییر کرده است. او معتقد بود پرداختن به این پدیدهها خطر گرفتاری بیش از حد در فلسفههای رازآمیز و علوم غریبه را دارد، به همین خاطر به لحاظ دیپلماتیک از فراروانشناسی و پژوهشهای مربوط به آن جلوگیری میشود یا حمایت مالی جدی نمیشوند. اما تجربیات شخصی او آنقدر قدرت متقاعد کنندهای برایش داشت که از نظرش ملاحظات دیپلماتیک باید لغو میشد.
متاسفانه برخی سوء تعبیرها موجب بدنامی فراروانشناسی شده و راه انتقادهای سازندهای را مسدود کرده است که علیرغم قابلیتی که برای خودفریبی، توهم یا حتی کلاهبرداری دارد، ممکن است سبب شروع پژوهشهای بهتری شوند. این جمع از شخصیتهای برجسته به ما می گوید این رشته، تنها جای فعالیت شارلاتانها و پرداختن به خرافات نیست. هرچند اعتبار علمی این افراد، نمایانگر علمی جدید به نام فراروانشناسی نیست. همچنان موانعی جدی بر سر راه فراروانشناسی در تلاش برای تبدیلشدن به رشتهای علمی که دارای یک پدیده مورد مطالعه منسجم و موثّق باشد، وجود دارد.
موضوعات کلیدی در فراروانشناسی
فراروانشناسی شامل موضوعاتی مانند تلهپاتی، پیشآگاهی، روانجنبشی و تجربههای خارج از بدن (OBE) و نزدیک به مرگ(NDE) است.
تلهپاتی
تلهپاتی به انتقال اطلاعات بین افراد بدون استفاده از ابزارهای حسی شناخته شده، مانند گفتار یا نوشتار، اطلاق میشود. برخیزمانها در افراد خاصی، یک قوه ذهنی شناختی که هیچ ارتباطی با ابزار معمول دانش ما ندارد وجود دارد. این مفهوم اغلب در داستانهای علمی تخیلی زیاد به تصویر کشیده شده است، اما محققان فراروانشناسی به دنبال شواهد علمی برای اثبات وجود آن هستند. فردریک مایرز کسی بود که اصطلاح “تلهپاتی” را که واژهای یونانی است برای اولین بار در مورد “فرآیند احساس کردن چیزی از راه دور ” استفاده کرده بود.
آزمایشات تلهپاتی معمولاً شامل یک “فرستنده” و یک “گیرنده” است. فرستنده به اطلاعات یا تصاویر خاصی فکر میکند و تلاش میکند آنها را به گیرنده منتقل کند. یکی از روشهای کلاسیک برای این آزمایشات استفاده از کارتهای زِنِر (Zener) است که دارای پنج الگوی مختلف (ستاره، مربع، دایره، صلیب و موج) هستند. گیرنده باید تلاش کند تا الگوهای فرستاده شده توسط فرستنده را شناسایی کند.
پیشآگاهی
پیشآگاهی یا پیشگویی به توانایی دیدن رویدادهای آینده قبل از وقوع آنها گفته میشود. این پدیده نیز یکی از موضوعات پرتکرار در فراروانشناسی است و شامل تجربههایی مانند دیدن رویاهای پیشآگاهانه یا حس کردن آینده میشود .تحقیقات در زمینه پیشآگاهی شامل آزمونهایی است که در آنها شرکتکنندگان باید رویدادهای آینده را با تکیه بر قدرت شهودشان حدس بزنند. یکی از روشهای معروف در این زمینه آزمایشات گنزفلد (Ganzfeld) است که در آنها شرکتکنندگان در یک محیط حسی عایق قرار میگیرند و تلاش میکنند تا از تصاویر یا رویدادهایی که بعداً نشان داده خواهد شد، بگویند.
روانجنبشی
روانجنبشی به توانایی حرکت دادن یا تغییر دادن اجسام بدون تماس فیزیکی و تنها با استفاده از قدرت ذهن گفته میشود. این پدیده نیز موضوع آزمایشات و مطالعات زیادی بوده است. تحقیقات روانجنبشی معمولاً شامل آزمایشهایی است که در آنها شرکتکنندگان باید تلاش کنند تا اشیاء را با ذهن خود حرکت دهند. این آزمایشات معمولاً در شرایط کنترلشده و با استفاده از تجهیزات حساس به حرکت انجام میشود.
تجربههای خارج از بدن (OBE)و تجربههای نزدیک به مرگ(NDE)
تجربههای خارج از بدن حالتی است که در آن فرد احساس میکند که از بدن خود جدا شده و محیط اطراف را از دیدگاهی متفاوت مشاهده میکند. این پدیده اغلب در شرایط نزدیک به مرگ گزارش میشود و همچنان یکی از اسرارآمیزترین پدیدههای فراروانشناختی است. مطالعه تجربههای خارج از بدن اغلب بر اساس گزارشهای شخصی افرادی است که این تجربهها را داشتهاند. محققان همچنین سعی کردهاند این پدیده را در شرایط آزمایشگاهی بازتولید کنند، مانند استفاده از تکنیکهای خواب مصنوعی یا تحریک مغزی.
انتقادات به فراروانشناسی
فراروانشناسی با انتقادات زیادی مواجه است. از نظرمنتقدان، فراروانشناسی بر فرضیات بیاساسی استوار است که کاملاً در آزمایشهای علمی مردود شدهاند و شواهد قوی و قابل تکرار برای این پدیدهها کافی نیستند. بسیاری از آزمایشات فراروانشناسی نتایج متناقضی را نشان دادهاند و اغلب نتایج مثبت در شرایط آزمایشگاهی دیگر تکرار نمیشوند. مثلاً یک پیشآگاهی را در نظر بگیرید: کاملا ً ناگهانی رخ میدهد و هیچ نظم و قاعدهای ندارد؛ پس چگونه باید مطالعه و بررسی شود اگر در آزمایشهای کنترل شده به دست نمیآید؟ و چطور حتی يك فرد عادی میتواند این شواهد را ارزیابی کند، اگر دانشمندان آن را رد کردهاند.
منتقدان بر این باورند که روشهای مورد استفاده در فراروانشناسی اغلب از نظر علمی ضعیف و پژوهشهای دانشگاه محور با ایرادات جدی روششناختی مواجه هستند. برخی از آنها حتی به دستکاری عمدی در نتایج آزمایشات هم اشاره میکنند و اعتقاد به امر فراطبیعی در میان مردم جامعه را ناشی از نبود تفکر انتقادی و سادهلوحی و سادهاندیشی افراد میدانند. اما فراروانشناسان نیز درباره توطئههایی كه بیتوجه به کیفیت شواهد، به علت عوامل ایدئولوژیک ماتریالیستی در کارشان صورت میگیرد، حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
درک کامل انتقادات فراروانشناسی در بستر علمی، بدون فهم اینکه دارای یک عنصر ایدئولوژیک قدرتمند میباشد، غیرممکن است. به نظر میرسد درک رو به رشدی از اینکه عوامل ایدئولوژیک نقش تعیینکنندهای در مناقشات متعدد علمی بازی میکنند، ایجاد شده است. فیلسوف، تایلر بورگ این مطلب را خاطرنشان میکند که نگاه طبیعتگرایانه به جهان بیشتر شبیه به یک ایدئولوژی سیاسی یا مذهبی است تا موضعی که با شواهد به اثبات میرسد و گویی مادهانگاری نیز شرط ایمان به آن است.
بررسی آزاد علمی تعصبات ایدئولوژیک را نمیپذیرد، اما مقاومتی که در برابر فراروانشناسی در میان جامعه علمی وجود دارد از کجا می آید؟ اگر یافته ها معتبر باشند چه؟ این موضوعات اهميت زيادي برای گسترش قوانین علمی دارند و جهانبینی ما را نیز تغییر میدهند. اما چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ تبعات چنین امری به کجا ختم می شود ؟
آیا آزادی پژوهشی در تحقیقات علمی وجود دارد؟ آیا محققان کاملاً واقع بینانه و بیطرفانه به این موضوعات نگاه می کنند؟ آیا برخورد آنها با یافتهها یا نتایج حاصل از آنها منصفانه است؟
به همین دلیل باید به این سوال پاسخ داده شود که چرا؟ چه بر سر بررسی روشنفکرانه آمده است؟
در جهانبینی علمی، کمترین مجال فعالیت برای ذهن غیرمادی در نظر گرفته میشود و بهتبع آن اموری چون تلهپاتی و دیگر پدیدههای [فرا]روان در بسیاری محافل بهعنوان خرافات عامیانه کنار گذاشته میشوند. این جهانبینی از طرف سکولارها به شدت حمایت میشود. ازنظر مادهگرایان، پذیرش فراگیر این ادعاها اولین قدم برای بازگشت به خرافات، تعصبات مذهبی و عدم عقلانیت خواهد بود. مخالفان سرسخت حال حاضر فراروانشناسی، آنهایی هستند که خود را وارثان عصر روشنگری و حافظان عقلانیتی میدانند که هر عقبگرد خطرناکی به خرافه را محکوم میکنند. بنابراین حتي امكان پذيرش اينكه چنين پدیدههایی میتواند وجود داشته باشد، شکاف بر دیواری است که در دوره مدرن کشیده شد تا از ورود مذهب و هرگونه اعتقاد به امر فراطبیعی جلوگیری کند.
در مقابل، فراروانشناسان عمیقا عقیده دارند که ذهن چیزی بیش از یک بازتاب پدیداری از مغز است، آنها تصور میکنند ذهن این قابلیت را دارد که از حدود فیزیکی که در چارچوب مکان و زمان قرار دارد، فراتر رود. باور به امکان یک چنین چیزهایی است که فراروانشناسی را سرپا نگاه داشته و آن را در برابر حملهها و انتقادات گهگاه ناعادلانه، جسور نموده است. و نیز یک چنین باوری است که چشمان فراروانشناسان را بر این احتمال بسته که شاید درنهایت امر، پدیدههای [فرا]روانی واقعا وجود نداشته باشند.
دستاوردها و یافتههای اخیر فراروانشناسی
همانطور که گفتیم با وجود انتقادات بسیار، فراروانشناسی همچنان یک حوزه تحقیقاتی فعال است و برخی از مطالعات اخیر نتایج جالبی را به همراه داشتهاند. به عنوان مثال، تحقیقات در زمینه پدیدههای فراشناختی مانند تلهپاتی و پیشآگاهی همچنان ادامه دارد و برخی از محققان ادعا میکنند که شواهدی برای وجود این پدیدهها یافتهاند. در دهههای اخیر، برخی از مطالعات فراروانشناسی از روشهای پیشرفتهتری استفاده کردهاند، مانند تصویربرداری مغزی و تحلیلهای آماری پیشرفته. این مطالعات تلاش کردهاند تا بررسی کنند که آیا پدیدههای فراروانشناختی میتوانند با تغییرات خاصی در فعالیت مغزی همراه باشند یا خیر. برخی از محققان نیز به بررسی ارتباط بین فراروانشناسی و علوم دیگر، مانند فیزیک کوانتوم و روانشناسی، پرداختهاند. آنها بر این باورند که امور [فرا]روان پدیدههای کاملا معمولی هستند که به علت نا آگاهی یک امر فراطبیعی انگاشته شدهاند. این مطالعات تلاش میکنند تا نظریههای جدیدی را برای توضیح پدیدههای فراروانشناختی ارائه دهند که با قوانین شناخته شده علم سازگار باشند.
فراروانشناسی یکی از موضوعات پیچیده و بحثبرانگیز در علم است که هنوز هم با چالشهای زیادی مواجه است. در حالی که بسیاری از پدیدههای فراروانشناختی از نظر علمی اثبات نشدهاند، این حوزه همچنان توجه محققان و علاقهمندان زیادی را به خود جلب میکند. آینده فراروانشناسی ممکن است با پیشرفتهای علمی جدید و روشهای تحقیقاتی بهتر روشنتر شود و شاید روزی بتوانیم توضیحات علمی معتبری برای این پدیدهها پیدا کنیم. بدون شک این چالشها و مواجهات، امکان بهبود کیفیت و اعتبار بیشتر دادهها را فراهم خواهد کرد. اما تا وقتیکه مشکلات این حوزه به طور جدی درک نشود، فراروانشناسی در جایگاه فعلی خود به عنوان شبهعلم خواهد ماند. برای اینکه بتوانیم این ادعاها و نظریات متقابل را برای دیگران قابلفهم کنیم، باید استراتژیهایی به کارگیریم که فراروانشناسی را در وضعیت بهتری قرار دهد. شاید افزایش ظرفیت موشکافی انتقادی مردم یکی از این استراتژیها باشد. این چهارچوب، مبنایی برای معرفی راهی جهت حرکت روبهجلو و دستیابی به اجماعی سریعتر در مسائل [فرا]روانی است. برای این رشته و برای بازشناسی بهعنوان حوزهای جدی از تحقیقات، تعامل و نگاه به مسائل از ذهن شما چه به صورت حضوری و چه به شکل مجازی، به ما کمک میکند.
نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.